توصیف مادر از زبان خداوند
توصیف مادر از زبان خدا....نظرتون چیه؟ پسركي از مادرش پرسيد : مادر چرا گريه مي كني؟ مادر فرزندش را در آغوش گرفت و گفت : نمي دانم عزيزم ، نمي دانم پسرك نزد پدرش رفت و گفت : بابا ، چرا مامان هميشه گريه مي كند؟ او چه مي خواهد؟ پدرش تنها دليلي كه به ذهنش مي رسيد ، اين بود : همه ي زنها گريه مي كنند ، بي هيچ دليلي پسرك متعجب شد ولي هنوز از اينكه زنها خيلي راحت به گريه مي افتند، متعجب بود يكبار در خواب ديد كه دارد با خدا صحبت مي كند ، از خدا پرسيد: خدايا چرا زنها اين همه گريه مي كنند؟ خدا جواب داد : من زن را به شكل ويژه اي آفريده ام . به شانه هاي او قدرتي داده ام تا بتواند سنگيني زمين را تحمل كند، به بدنش قدرتي داده ام...
نویسنده :
مامان و بابا
8:37
روزهای گذشته
سلام به قشنگترين دختر دنيا قشنگ مامان نفس مامان قشنگ مامان همونطور كه گفتم چند وقتي كه درگيري يه سري مشغله هاي زندگي هستم و كمتر اومدم تو وبت راستش علاوه بر همه اين مشغله ها چيزي كه منو بيشتر از همه ناراحت مي كنه مريضيه ماماني از تعطيلات نوروز به بعد متاسفانه مدام مريض مي شي قربونت برم ماماني به خدا وقتي بهت شربت مي خورونم انگار خودم دارم زهر مي خورم دلم نمي خواست از اين سن كم شروع كني به دارو خوردن ولي متاسفانه اين شهر بزرگ و دود و دم آلودگيهاش بيشتر از همه به شما گلهاي زيبا آسيب مي زنه ريه شما كه تا بحال به اين آلودگيها عادت نداشته حالا مدام هواي آلوده واردش...
نویسنده :
مامان و بابا
10:17
نگرانی مامان
سلام عمرم سلام نفسم سلام تنها بهانه زندگيم يه موضوعي هست كه اين روزها فكر منو بدجوري مشغول كرده و نگرانم ميدوني چيه دخترم من وقتي مي بينم كه همه هم سن و سالهاي تو دارن كم كم راه ميفتن و قدم هاي اولشون رو برمي دارن نگران مي شم چون تو هنوز حتي به تنهايي نمي توني جائي رو بگيري و بايستي مگر اينكه من كمكت كنم حتي هنوز درست چهار دست و پا هم به درستی نمي ري و فقط سینه خیز به سمت عقب میری با هر كس مشورت مي كنم ميگه جاي هيچ نگراني نيست بعضي از بچه ها دير راه مي افتن ولي من خيلي فكرم مشغول اين قضيه است و هرچه بيشتر مي گذره نگرانيم بيشتر ميشه فكر مي كنم به طور جدي بايد اين موضوع رو پيگيري كنم و...
نویسنده :
مامان و بابا
12:10
تعطیلات دو روزه مامانی
سلام به دختر قشنگم عزیزم باز هم دیر اومدم می دونم مامانی که خیلی از دوستای مامانی دوست دارن از حال من و شما خبردار باشن ولی متاسفانه چون چند وقتیه مشغله فکری مامان و بابا زیاد شده خیلی ذهنم درگیره و نمی تونم با خیال آسوده بیام اینجا و برات پست های جدید بگذارم ولی بهت قول می دم که به محض اینکه از شر این مشغله ها خلاص بشیم حتما حتما بیشتر بیام تو وبت از همه دوستای عزیز هم که به وب صبا جونم سر می زنن معذرت می خوام که وب صبا جون به روز نیست. البته خدا رو شکر مشغله های فکری من و بابا رضا مشکل جدی نیست ولی خوب به هر حال ذهن آدم رو مشغول می کنه یه چیزهایی مثل اسباب کشی مجدد، مشکلات جابجایی و مشکلات کاری و این قبیل چ...
نویسنده :
مامان و بابا
9:43
تولد 11 ماهگی صبا خانوم
سلام به عزیز دل مامان و بابا خوشگل من بالاخره ۱۰ ماهگی هم به سلامتی سپری شد و وارد یازده ماهگی شدی نازگل مامان دوست دارم. از خدا میخوام که بهترین ها رو نصیبت کنه و یه روزی از موفق ترین آدم های روی زمین باشی. البته اول از همه سلامتیت رو باید از خداوند بخوام بعد هم بهترین بهترین بهترین ها رو دوست دارمممممممممممممممم خوشگلم تولد ۱۱ ماهگیت مبارک باشه البته باید مامانی رو ببخشی که به خاطر مشغله زیاد فرصت کیک خریدن و تولد گرفتن رو ندارم ولی قول بهت میدم که انشاءلله تو تولد اولین سال تولدت جبران کنم عزیزم. عشق من فقط اومدم که تولدت رو تبریک بگم که حداقل اینجا ثبت بشه نازنینم. ...
نویسنده :
مامان و بابا
13:58
شیطنت های جدید
سلام دختر نازنينم مي خوام امروز يه كمي راجع به كارهاي بامزه و بانمكي كه ياد گرفتي برات بگم اول از همه اينو بگم كه خلاصه بعد از كلي تنبلي بالاخره كم كم شروع كردي به سينه خيز راه رفتن البته اون هم از نوع دنده عقبش تا حالا كه كم كم داره 10 ماهت تموم ميشه هنوز چهار دست و پا دوست نداشتي راه برهي و از هر كسي هم سوال مي كردم مي گفت ايرادي نداره خيلي از بچه ها اينطور هستند و اصلا چهار دست و پا راه نمي رن و يكدفعه شروع با بلند شدن و راه رفتن مي كنن. من هم چون مشكل خاصي نمي ديدم اصلا ناراحت اين قضيه نبودم. چون خدا روشكر از لحاظ حركتي مشكلي نداري و خيلي خوب روروك رو مي بري و حركات دستت هم مشكلي نداره. ...
نویسنده :
مامان و بابا
8:15
دعای کودکانه
دعای کودکان آرزو دارم سر آمپولها نرم باشد! (تاده نظربیگیان / ? ساله) خدای مهربانم! من در سال جدید از شما میخواهم اگر در شهر ما سیل آمد فوراً من را به ماهی تبدیل کنی! (نسیم حبیبی / ? ساله) ای خدای مهربان! پدر من آرایشگاه دارد. من همیشه برای سلامت بودن او دعا میکنم. از تو میخواهم بازار آرایشگاه او و همه آرایشگاهها را خوب کنی تا بتوانم پول عضویت کانون را از او بگیرم چون وقتی از او پول عضویت کانون را میخواهم میگوید بازار آرایشگاه خوب نیست! (فرشته جبار نژاد ملکی / 11 ساله) خدای عزیزم! من تا حالا هیچ دعایی نکردم. میتونی لیستت رو نگاه کنی. خدایا ازت میخوام صدای گریه برادر کوچیکم رو کم کنی! ...
نویسنده :
مامان و بابا
8:46
عاشقتم عزیزم
سلام به فرشته ناز مامان مامانی فقط اومدم بگم که دوستتتتت دارم عاشقتم اینهم عکس یه پیشی ناز تقدیم به دخترم ...
نویسنده :
مامان و بابا
11:53