دختر مهربون مامان و بابا

تعطیلات دو روزه مامانی

1390/2/13 9:43
نویسنده : مامان و بابا
253 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام به دختر قشنگمniniweblog.com

عزیزم باز هم دیر اومدم می دونم مامانی که خیلی از دوستای مامانی دوست دارن از حال من و شما خبردار باشن ولی متاسفانه چون چند وقتیه مشغله فکری مامان و بابا زیاد شده خیلی ذهنم درگیره و نمی تونم با خیال آسوده بیام اینجا و برات پست های جدید بگذارم

ولی بهت قول می دم که به محض اینکه از شر این مشغله ها خلاص بشیم حتما حتما بیشتر بیام تو وبت

از همه دوستای عزیز هم که به وب صبا جونم سر می زنن معذرت می خوام که وب صبا جون به روز نیست.

البته خدا رو شکر مشغله های فکری من و بابا رضا مشکل جدی نیست ولی خوب به هر حال ذهن آدم رو مشغول می کنه

یه چیزهایی مثل اسباب کشی مجدد، مشکلات جابجایی و مشکلات کاری و این قبیل چیزها که خیلی ها باهاش درگیرند

که انشآءالله به زودی کمتر خواهد شد ولی یه کمی زمان می بره

راستی یکی دو روزی که مصادف شده بود با ١١ اردیبهشت که روز کارگر بود مامانی خونه بود و حسابی از اینکه کنار هم بودیم لذت بردیمniniweblog.com

مخصوصا صبا خانوم که دورترین فاصله اش از من شاید چند سانت بیشتر نبود چون به محض اینکه ازش دور می شدم شروع می کرد به گریه کردنگریه

این دو روز که تعطیل بودم اومدیم پیش مامان بزرگ و حسابی از اینکه من هم کنار مامان خودم بودم لذت بردم

هم صبا جون پیش مامانش بود و هم مامان صبا جون پیش مامانش

الهی دورت بگردم مامان

با اینکه خیلی خیلی اذیتم می کنی ولی به اندازه ای دوستتتت دارم که فقط خدا می دونه

عاشقتم دختر گلم

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان فرشته
14 اردیبهشت 90 1:56
سلامممممممم عزیز دلمممممممم
خوبین ؟
معلومه که خوبین
ان شاا... همیشه کنار هم باشین و لبتون خندون
بوسسسسسسسسس


ممنون عزيز ذلم. شكر خدا خوبيم. انشاءالله شما و گيسو جونم خوبه خوب باشيد
مامان مهرسا
15 اردیبهشت 90 12:40
کاش میشد شرایط یک جوری میشد که مامانا سر کار نمی رفتن و پیش نینیشون میموندن برای من که شد چون بعد از 6 ماه مرخصی بهم گفتن تعدیل نیرو داریم شما هم که 6 ماه نبودین پس اول شما باید برید