دختر مهربون مامان و بابا

نگرانی مامان

1390/2/14 12:10
نویسنده : مامان و بابا
273 بازدید
اشتراک گذاری

 

سلام عمرم

سلام نفسم

سلام تنها بهانه زندگيم

يه موضوعي هست كه اين روزها فكر منو بدجوري مشغول كرده و نگرانم

ميدوني چيه دخترم

من وقتي مي بينم كه همه هم سن و سالهاي تو دارن كم كم راه ميفتن و قدم هاي اولشون رو برمي دارن نگران مي شم چون تو هنوز حتي به تنهايي نمي توني جائي رو بگيري و بايستي مگر اينكه من كمكت كنم

حتي هنوز درست چهار دست و پا هم به درستی نمي ري و فقط سینه خیز به سمت عقب میری

با هر كس مشورت مي كنم ميگه جاي هيچ نگراني نيست بعضي از بچه ها دير راه مي افتن ولي من خيلي فكرم مشغول اين قضيه است و هرچه بيشتر مي گذره نگرانيم بيشتر ميشه

فكر مي كنم به طور جدي بايد اين موضوع رو پيگيري كنم و با پزشكت حتما مشورت كنم

ان شاءالله كه همونطوري كه دوستام ميگن مشكلي وجود نداشته باشه و فقط موضوع دير راه افتادن باشه

دوست دارم زودتر اون قدم هاي نازنينت رو برداري و مامان و بابا رو خوشحال كني عزيزم

شايد هم خود من مقصرم كه نتونستم خوب كمكت كنم كه راه بيفتي

همش تقصير اين كار مامانه كه فرصت بيشتر با تو بودن رو ازم گرفته

به خدا ماماني شرايط اجازه نمي ده كه كار نكنم و بيشتر پيشت باشم تا اون جوري كه دلم مي خواد رشدت پيشرفت داشته باشه

واقعا نمي دونم چيكار كنم

باور کن که روزی نیست که توی اینترنت راجع به این موضوع مطلبی نخونم

یه مقاله می خوندم که نوشته بود حتی تا ١٨ ماهگی هم راه نرفتن جای نگرانی نیست ولی من نمیتونم قبول کنم و  در اسرع وقت حتما مي برمت پيش دكتر تا ببينم نظرش چيه

خدا كنه كه فقط تنبلي شما باشه و بس

به هر حال عزيزم تو همه وجود مني و قلب و روحم هميشه پيش تو ماماني

زودتر راه بيفت و شيطنت كن به خدا من خسته نمي شم ميدونم كه هرچقدر تو شيطنتت بيشتر بشه خدا هم به همون اندازه انرژي و صبر ماماني رو بيشتر مي كنه تا بتونم همراهيت كنم عزيزم

دوستتت دارم

به اميد اون روز كه راه رفتن و دويدنت رو ببينم هرچه زودتر

niniweblog.com

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (4)

رعنا (مامان سیما)
15 اردیبهشت 90 7:33
سلام خانومی من برای اولین بار از وبت بازدید کردم دختر من هم دیر راه افتاد من هم مثل شما همیشه نگران بودم چون هم سن و سالانش همه راه میرفتند ولی سیما جونم حتی چار دست و پا هم نمیرفت تا این که درست تو یک سالگی شروع کرد به چاردست و پا رفتن و توی 18 ماهگی هم راه رفتنو شروع کرد شما هم اصلا نگران این موضوع نباشید
راستی به ما هم سر بزنید


سلام
ممنون عزيزم از راهنمائيت
اگر اينطوره پس من هم نگران نباشم
خوشحال شدم كه به وب صبا جون سر زديد مخصوصا شما كه يه دوست جديد هستيد و با مشكل من آشنا هستيد. خيلي خيلي ازتون ممنون
روي دختر ماهتون رو ببوسيد
اگر اجازه بديد من شما رو لبنك ميكنم
مامان مهرسا
15 اردیبهشت 90 12:37
غصه نخور بعضی بچه ها دیر راه می افتن جای نگرانی نیست ولی بازم برای اینکه خیالت راحت بشه حتما به دکترش بگو انشاالله زود زودراه می افته


سلام عزيزم
ممنون از همدليت خانومي
راستس ديروز صبا جون كمي مريض بود بردمش پيش دكترش
راجع به اين موضوع هم باهاش صحبت كردم گفت كه اگر صبا خوب مي شينه و شروع كرده به صحبت كردن جاي هيچ نگراني نيست.
مهرسا جونم چطوره؟ دندونش اذيت نمي كنه
مامان فرشته
18 اردیبهشت 90 2:43
سلام عزیز دلم خوبی ؟ نگران نباش گلم خواهرزاده منم تا 14 ماهگیش راه نمی رفت بوس برای هر دوتون
مامان فرشته
21 اردیبهشت 90 11:46
ممنونم دوست نازنینم خیلی مهربونی بوسسسسسسسسسس