شیطنت های جدید
سلام دختر نازنينم
مي خوام امروز يه كمي راجع به كارهاي بامزه و بانمكي كه ياد گرفتي برات بگم
اول از همه اينو بگم كه خلاصه بعد از كلي تنبلي بالاخره كم كم شروع كردي به سينه خيز راه رفتن البته اون هم از نوع دنده عقبش
تا حالا كه كم كم داره 10 ماهت تموم ميشه هنوز چهار دست و پا دوست نداشتي راه برهي و از هر كسي هم سوال مي كردم مي گفت ايرادي نداره خيلي از بچه ها اينطور هستند و اصلا چهار دست و پا راه نمي رن و يكدفعه شروع با بلند شدن و راه رفتن مي كنن. من هم چون مشكل خاصي نمي ديدم اصلا ناراحت اين قضيه نبودم. چون خدا روشكر از لحاظ حركتي مشكلي نداري و خيلي خوب روروك رو مي بري و حركات دستت هم مشكلي نداره.
اما به تازگي شروع كردي به سينه خيز رفتن
قربون اون دست و پاي كوچولو و نازت بشم عزيزم
عشق مي كنم وقتي اينطوري سينه خيز ميري . البته بس كه تنبلي مي كني زود هم خسته ميشي و بايد بلندت كنم ولي خودت هم از اينكه حركت مي كني كلي ذوق مي كني و از خودت صداهاي مختلف در مياري
تازگي ها خيلي مشتاقي كه يه چيزي يگي و صحبتي بكني ولي چون نميتوني ، يه جور معناداري داد مي زني بابايي هم كه غش مي كنه براي اين كارت
ياد گرفتي وقتي ميگم مامان جوس بوس بوس صورتت رو مي چسبوني به صورت ماماني و من هم يه بوس آبدار ازت مي گيرم آخ آگه بدوني چه لذتي داره تازه بعدش هم كله كله مي كني و من هم از ترس اينكه سرت درد نگيره خيلي آروم سرم رو به سرت مي چسبونم قربونت برم
ناي ناي كردنت هم يه داستانيه براي خودش
گوشي موبايل بابا رو به عنوان يه سي دي پلير مي شناسي وقتي ميگيري دستت منتظري كه آهنگ شادي ازش پخش بشه
وقتي يه آهنگ شاد برات ميگذاريم شروع مي كني به سر تكون دادن و كلي ذوق مي كني و گوشي رو چنان تو دستت تكون ميدي كه من نگران ميشم كه نكنه به سرت و يا چشمت بخوره.
خلاصه روز به روز شيرين تر و خوردني تر ميشي
مامان دورت بگرده نفس مامان از شيطنت هات و شيريني هات هرچي بگم كمه