مریضی دختر گلم
سلام دختر گلم سلام زندگي مامان الهي مامان قربونت بشه عزيزم چند روزي بود كه متاسفانه مريض شده بودي و حسابي من و بابايي از اين بابت ناراحت بوديم و غصه خورديم روز چهارشنبه هفته گذشته كه رفتم خونه زن عمو كه شما رو آورد ديدم بدنت خيلي گرمه اون روز هم قرار بود يكي از دوستات به اسم تينا با مامانش بيان كه چند ساعتي شما با هم بازي كنيد عصر ديدم عمه شهرزاد و عمه فرزانه هم اومدند بعد از كمي صبحت و احوالپرسي تينا و مامانيش هم از راه رسيدند و از ديدن تينا جون كلي ذوق كرده بودي و شروع كرديد به بازي كردن با اسباب بازيها و من و مامان تينا هم مشغول صحبت كردن و در عين حال كنترل كردن شما بوديم چند تا عكس هم از باز...
نویسنده :
مامان و بابا
10:11