مامان جون منو ببخش

سلام به شیرین ترین و عزیزترین دختر روی زمین

مامانی میدونی همه بچه ها از نظر مامان و باباهاشون بهترین و زیباترین و شیرین ترین و در یک کلام عزیزترین موجود روی زمین هستن

تو هم برای مامانی و بابا رضا بهترینی

عاشقتم عزیزم

زندگی بدون تو دیگه برام قابل تصور نیست نازنینم

اومدم بگم که منو ببخشی که مثل خیلی از مامانی مهربونی که اینجا هستن خیلی نمی تونم خاطراتت رو به روز برات بنویسم

باور کن خیلی دلم میخواد حداقل روزی نیم ساعت برات بنویسم ولی واقعا یه روزایی نمیشه مامانی

ایشاالله هر وقت برزگ شدی و خودت یه مامان خوب شدی اونوقت می فهمی که مامانی چی میگه

مخصوصا اگه یه دختر شیطون و بیقرار مثل خودت خدا بهت بده

تک تک روزهای عید سال ۹۰ با خاطرات شیرین و برخی اوقات کمی تلخ سپری شد

که باز هم سعی می کنم راجع به تعطیلات عید نوروز که اولین بهار زندگیت بود تو پست های بعدی برات بنویسم

متاسفانه تو از شب اول عید سرمای بدی خوردی و تقریبا تا روز ۱۱ فروردین هم طول کشید برای همین خیلی از اوقات من و بابایی صرف نگهداری و مراقب از تو شد مامانی ولی به هر حال با تمام خستگی ها از اینکه کنارم بودی بهم خوش گذشت

حتما عکسایی که تو ایام عید و سر سفره هفت سین گرفتم تو پست بعدی می گذارم

و خاطرات روز سیزده به در که خیلی هم معلوم بود بهت خوش گذشته هم با عکسای نازت برات میذارم

دوستت دارم نازنینم

میدونم که حتما وقتی بزرگ بشی مامانی رو می بخشی