آخ جون مامان و بابا تعطیل هستن و سه روز پیشم می مونن
سه روزي كه مامان و بابا كنارم بودن اداي نذري كه براي دختركم داشتم روز چهارشنبه كه مصادف بود با 28 صفر قرار بود نذري رو كه برات كرده بودم ادا كنم. اخه تو 6 ماهه بودي كه دو هفته اسهال شديد شدي و دكتر خيلي منو ترسوند كه خداي نكرده اگر عفونتي كه تو روده ات هست اگر وارد خونت بشه خطرناكه و من همون موقع نذر كردم كه زود خوب بشي و روز 28 صفر عدس پلو درست كنم و پخش كنم. چون شيطنتاي تو كار پخت و پز رو برام سخت كرده بوده براي همين ماماني گفت كه بياييد اونجا تا توي حياط راحتتر درست كنيم. طفلي مامان از شب همه كارها رو انجام داده بود و من و تو و بابا ساعت 10 بود كه بعد از انجام يه سري خريد رسيديم اونجا....
نویسنده :
مامان و بابا
9:25