دختر مهربون مامان و بابا

پت و مت عروسک های مورد علاقه صبا جون

1390/6/27 11:04
نویسنده : مامان و بابا
1,524 بازدید
اشتراک گذاری

علاقه شديد صبا جون به عروسكهاي پت و متي كه عمه جونش از مشهد براش سوغاتي آورده و همينطور اردكي كه عمه بزرگه بهش كادو داده باعث شده كه هر جا كه سفر مي ريم اونها رو با خودمون همسفر كنيم.

چند تا عكس از صبا با پت و متش تو سفر شمال عيد فطر هم گرفتم كه خيلي جالبه

راستي دختر نازنينم اين روزها عزمش رو جزم كرده كه ديگه راه بره براي همين روزي چند ساعت تمرين داره اون هم با كمك ماماني

خلاصه اينكه ديشب از ساعت 11 شب تا حدوداي 1 نيمه شب تمرين راه رفتن داشت

واي ماماني خسته شده بود ولي صبا دست از تمرين بر نمي داشت و مدام مي گفت كه دستم رو بگير راه برم

الهي قربون اون قدمهاي كوچيكت مامانم كه اينقدر ذوق راه رفتن داري

فدات بشم الهي دختر نازنينم انشاءالله كه قدمهاي بزرگي تو زندگيت برداري و دختر موفق باشي ماماني

يه كار جالب ديگه

عزيزم ياد گرفته كه بوس كنه و اون هم چه بوسه اي بي سر و صدا و با احساس تمام

فقط لباي كوچيكش رو غنچه مي كنه و مي چسبونه به صورت كسي كه مي خواد ببوسه و چند ثانبه اي مكث مي كنه

آخ اگه بدونيد چقدر اين بوس كردنهاش براي من لذتبخش واقعا از حس خوبي كه بهم دست مي ده ميخوام غش كنم

قوببببببببببببببونت برم الهي

آخر هفته گذشته با بابا رضا و دختر گلم يه سفر كوتاه به اراك هم داشتيم كه براي ديدن خاله بابا رضا بود كه از سفر كربلا آمده بودند و انشاءالله كه زيارتشون قبول باشه و قسمت همه كسائي كه آرزوي زيارت حرم مطهر امام حسين عليه السلام و حضرت ابوالفضل (ع) و حرم باصفاي مولاي متقيان حضرت علي (ع) را دارند بشه.

سفر كوتاه و جالبي بود البته صبا خيلي بدقلقي كرد و حسابي نق زد ولي از اينكه اولين بار بود كه مادربزرگ بابا رضا رو مي ديد خيلي ذوق كرده بود. راستش براي براي خود من جالب بود براي همين از فرصت استفاده كرده و چند تا عكس يادگاري هم از مادربزرگ بابا رضا و صبا جونم كه آخرين نتيجه اش (در حال حاضر) گرفتم و حتما تو يه فرصت مناسب براش تو وبش ميگذارم. ديگه اينكه صبا جون اولين قدمهاي زندگيش رو با اشتياق فراوون خونه خاله بابا برداشت و حسابي همه رو سورپرايز كرد. اگه بدونيد با چه ذوقي راه مي رفت راه كه نه دوست داشت بدو بدو كنه و مدام مي افتاد. قربونت برم

راستش تجربه اين مادربزرگا تو بچه داري خيلي جالبه چند تا توصيه خيلي جالب به من كرد كه حتما سعي مي كنم به اون عمل كنم.

اين هم چند تا عكس از پت و مت صبا جون تو ويلاي شمال كه چند تاش رو با پسر عموش مهديار گرفتم.

اين موهاي صبا خانوم كه اينطوري آشفته مي بينيد و خيلي كوتاه و درهم ريخته براي اينكه يكي از زن عموهاش در يك عمليات انتحاري به جون موهاي اين فسقلي بي زبون افتاده و به نيت اينكه موهاش جون بگيره بدون اينكه با من در جريان بگذاره اونها رو كوتاه كرده . غافل از اينكه چه بلايي داره سر موهاش مياره

براي همين هم من مجبور شدم بعد از اين سفر موهاش رو پسرونه كوتاه كنم كه تو عكس بعديش حتما مي بينيد كه صبا خانوم يه آقا پسر شده.

 

 

صبا جون در حال بوس كردن پت و مت

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان گیسو
27 شهریور 90 20:05
سلام عزیز دلم خوبین ؟ همیشه به سفر و شادی الهی قربون راه رفتنت بره خاله عروسکم ماشاا... چه ناز شده فداش بشم بوسسسسسسسسس
مامان ماهان
28 شهریور 90 23:44
آخه زن عمو خانم حیفت نیومد موهای به این ناززززززززی رو کوتاه کنی ولی اشکال نداره باز بلند میشه عزیزم عروسک قشنگم چقدر عروسکات نازززززن